معنای لغوی دین
دین در لغت، معمولاً به معنای پاداش، جزا، اطاعت، راه و .... معنا میشود. معادل انگلیسی دین، واژه
Religion است، ویلفرد کنت ول اسمیت در کتابی با عنوان معنا و غایت دین، واژه دین را ریشهیابی کرده و آن را از ریشه لاتینی Religio میداند. وی درباره معنای این ریشه اختلاف نظر وجود دارد، که آیا به معنای خواندن متون و کتابهای مقدس است یا به معنای وابستگی به سنتها و ... .معنای اصطلاحی دین
درباره معنای اصطلاحی دین تعریفهای زیادی ارائه شده است، مانند
:1. دین، همان شریعت آسمانی پیامبران است؛
2. دین، نوعی احساس وابستگی به الوهیت است؛
3. دین، اعتقاد به یک امر قدسی است؛
4. دین، ایمان به یک یا چند نیروی ما فوق بشری است که شایسته اطاعت و عبادتند؛
5. دین، اعتقاد به خدای همیشه زنده است؛ یعنی اعتقاد به اراده و ذهنی الاهی که حاکم بر جهان است و با نوع بشر مناسبات اخلاقی دارد؛
6. دین، یک پدیده اجتماعی برای ایجاد همبستگی اجتماعی است. اگر این تعریفها را اگر بشمریم، به حدود صد تعریف میرسد که آنها را اندیشمندان مختلف در رشتههای گوناگون ارائه کردهاند؛ با توجه به فراوانی و اختلاف این تعریفها تکلیف ما چیست؟
پاسخ آزمون آغازین: گزینه «د
». گذراندناین درس با مطالب زیر آشنا میشویم:1. تعریف دین یهودیت، قوم عبرانی و سرآغاز آن که به حضرت ابراهیم میرسد؛
2. حرکت ابراهیم از سرزمین کلدون به سوی سرزمین حرّان و فلسطین؛
3. شکلگیری نسل اعراب و بنیاسرائیل از فرزندان حضرت ابراهیم؛
4. فرزندان حضرت یعقوب که به اسباط دوازدهگانه معروف شدهاند؛
5. ویژگیهای دین یهود به عنوان یک دین قومی؛
6. عهد عتیق به عنوان کتاب مقدس یهودیت
همانگونه که اشاره شد، تعریفهای زیادی از دین ارائه شده است. این تعریفها را اندیشمندان مختلفی مانند متکلمان، جامعهشناسان دین، روانشناسان دین و... ارائه کردهاند. اگر ما بخواهیم این تعریفها را جمعبندی کنیم، میتوانیم بگوییم که دستکم از چهار روش برای تعریف دین استفاده شده است
:1. استفاده از ریشه لغوی دین؛ مانند ویلفرد کنت ول اسمیت در کتاب معنا و غایت دین که میکوشد با ریشهیابی معنای لغوی دین، تعریفی اصطلاحی از دین ارائه کند؛ ازاینرو میگوید Religion از واژه Religio گرفته شده که ریشه Riligio یا به معنای خواندن متون و کتابهای مقدس است و یا به معنای وابستگی به سنتها و...؛ بنابراین دین یا به معنای تکرار وابستگی به سنتها و... است و یا به معنای تکرار خواندن متون مقدس و...؛
2. برخی هم با ذکریک سلسله ویژگیها، دین را تعریف کردهاند؛ مانند مؤلفان عقل و اعتقاد دینی که سه ویژگی (اعتقادات، اعمال و احساسات فردی و جمعی، حول محور حقیقتنمایی) برای دین مطرح میکنند. نینیان اسمارت در کتابی با عنوان تجربه دینی نوع بشر شش ویژگی (اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی، شعائری، اسطورهای و تجربی) برای دین بیان میکند و در نهایت آلستون نیز در مقالهای با عنوان "دین" نه ویژگی برای دین برمیشمارد؛
3. عدهای هم مانند آلستون که در بالا نام او را بردیم، روش ذکر ویژگیها را برای تعریف دین ناتمام دانسته و از روش "شباهت خانوادگی ویتگنشتاین" در تعریف دین استفاده میکنند و ادیان را شبکههای به هم پیوستهای میدانند که از راه برخی ویژگیها به هم دیگر شباهت و ارتباط پیدا میکنند و تحت تعریف دین قرار میگیرند. او مسیحیت را دین شاخص دانسته و واجد همه ویژگیها میداند و بقیه ادیان را به سبب شباهتهایی که با ویژگیهای مسیحیت پیدا میکنند، دین میشمارد؛
4. گروهی نیز ادیان زنده و بزرگ جهان مانند اسلام، مسیحیت، یهودیت و هندوئیسم و بودیسم را دین دانستهاند؛ مانند چارلزتالی فرو در کتاب فلسفه دین.
هر یک از این روشها، اشکالات متعددی دارند که باید در جای خود بررسی شود؛ اما اجمالاً میتوان گفت که اولا ریشه لغوی نمیتواند معنای اصطلاحی را آشکار سازد؛ زیرا چهبسا میان معنای لغوی و اصطلاحی ارتباط نباشد یا اینکه ویژگیها بیانکننده دین نیستند؛ زیرا سرانجام مشخص میشود که چند ویژگی دین را میسازد؟ هر دینی چه مقدار باید این ویژگیها را داشته باشد؟ روش شباهت خانوادگی هم به عدم تعریف دین میانجامد؛ زیرا هر امر محسوسی نیز به صرف اندک شباهتی با یکی از ادیان داخل جرگه دین میشود و دیگر حدود و ثغوری برای دین نمیتوان معرفی کرد. آخرین روش هم مبتلا به اشکال است؛ زیرا اولا چرا ادیان دیگر مانند دین صابئین و زرتشت دین نباشند؟ ثانیاً آیا معرفی این ادیان به عنوان دین، خود نشانه این مطلب نیست که ما از پیش ویژگیهایی را برای دین در نظر گرفته و بر این ادیان تطبیق کردهایم؟
به نظر میرسد که باید به چند نکته توجه کنیم: اول اینکه تعریف کامل، باید جامع و مانع باشد و دوم اینکه ادیان طیف گستردهای داشته و هر یک جنبههای گوناگون و گاهی متضادی دارند، در پاسخ باید گفت
:ممکن است ما برخی ادیان را باطل شماریم؛ اما از آنجایی که بر ادیان باطل نیز لفظ دین اطلاق میشود - چنانچه قرآن کریم نیز به این نکته اشاره کرده است: "لکم دینکم و لی دین" - تعریف جامع و مانع باید ادیان باطل (از نظر ما) را نیز شامل شود. ممکن است چنین اشکال شود: آیا ادیانی که ما آنها را حق نمیدانیم، اصولاً دین هستند تا ما ملزم باشیم که تعریف دین را شامل آنها نیز بدانیم؟ در پاسخ باید گفت
:ممکن است ما برخی ادیان را باطل شماریم؛ اما از آنجایی که بر ادیان باطل نیز لفظ دین اطلاق میشود - چنانچه قرآن کریم نیز به این نکته اشاره کرده است: "لکم دینکم و لی دین" - تعریف جامع و مانع باید ادیان باطل (از نظر ما) را نیز شامل شود
.بنابراین چون تعریف جامع و مانع از دین بسیار دشوار است، در هر بحثی باید مقصود خود را از دین بیان کنیم - هر چند تعریف ما جامع و مانع نباشد - تا محور بحث مشخص شود؛ ازاینرو در اینجا میگوییم: "دین، مجموعه حقایقی است که از طرف خداوند متعال بهوسیله پیامبران به انسانها ابلاغ شده است و دارای سه بخش اعتقادی، عبادی (احکام عملی) و احکام اخلاقی است
".