گرایش جوانان به معنویت های جدید:
به این اسامی دقت کنید:
گفتگوی با خدا، عرفان داروی دردهای بی درمان، معنویت رسالت نهایی شما، عرفان جدید، جریان هدایت الهی، انسان و معرفت، معنویت، خود مقدس شما و ...
عناوین بالا همه اسامی بخشی از چند صد کتابی است که در چند سال اخیر به زبان فارسی ترجمه شده است. از عناوین پیداست که همه این جریانات خود را به عنوان راه کسب رضایت خدا و طریق کشف حقیقت به مخاطب معرفی می کنند. عرفان های جدید هیچ کدام خود را دشمن خدا و مخالفِ شهود معرفی نمی کنند، بلکه اتفاقا و دقیقا با شعار «شهود خدا» و با آرم «معناگرایی» خود را عرضه می کنند. بنابراین نه فقط هیچ کسی احتمال دروغ یا فریب در مورد این گروه ها را به ذهن خود راه نمی دهد، بلکه تصور نظام معرفتی نارسا را هم ندارد و بالاتر این که از آن جا که به عرفان دعوت می کنند، کارامدی و کارائی را هم از قبل در مورد این جریانات مسلم می پندارند.
از قضا بیشترین افرادی که به سراغ جریانات معنویت گرا رفته اند، افرادی اند که عطش خداخواهی در آن ها بیداد می کند و لبریز از حس پرستش اند. آن چه از جانب مخاطبین بویژه در جوانان وجود دارد، جز یک بستر آماده که همان «نیاز به معنویت» نام دارد نیست. بنابراین اشتباه است که گمان کنیم افرادی که جذب عرفان های جدید می شوند، افراد لاابالی و بی ارتباط با خدایند که کاری با تهذیب نفس و خودسازی ندارند.
اما آن چه مانع تحلیل و تشخیص جوانان می شود و گاهی آن ها را به مرز دلدادگی می رساند «مانورهای عملی» است که بعضی از مدعیان معنویت و عرفان، به مریدان خود نشان میدهند. این قدرت نمایی ها همان چیزی است که از آن به کرامت یاد می شود. شیفتگی مریدان از این باب است که هر گونه قدرتی را به حساب «حقانیت» می گذارند و «قدرت روح» را به حساب «تعالی روح» می گذارند. تعالی روح جایی است که انسان در سلوک معنوی خود به سمت خدا پیش برود و قصد رضای او را بنماید.