شیطان و جادو در عرفان های جدید
امروزه اگر از سر تصادف کسی در طلب رسیدن به قدرتهای ماورائی برآید و بخواهد کشف و شهود را تجربه کند او را به افسون و جادو سوق میدهند یا تسخیر طبیعت را پیش میکشند و یا ارتباط با ارواح و جن راپیشنهاد میکنند و یا اصلاً راهی را فرا روی او قرار میدهند که اصولاً خدا به عنوان قدرت مغلوب و شکست خورده معرفی میشود و «غلبه شرارت و پلیدی بر نور و نیکی» به عنوان اصل مسلم عنوان میشود و بالاتر این که می گویند: لازم است تسلیم قدرت غالب (شیطان) شد تا بتوان از قدرتهای شگرف شیطان و نیروهای معنوی او در جهت تسلیم دیگران و پیشبرد اهداف خود سود جست.
جادو به گونهای پررنگ در معنویت های نوین مطرح است. سنت جادوگری از سنت های کهن است که ریشه در رویارویی با آیینهای توحیدی دارد. در قران این عمل مورد نکوهش قرار گرفته و در روایات شیعی در مرتبه انکار خدا از آن یاد شده است. در مسیحیت از جادوگری به عنوان نوعی کفر نام برده شده است. این عمل هرچند میتواند واقعی باشد اما بهرهای از حقیقت (اثر تربیتی و تعالیبخش) ندارد. در تلمود، گنجینه دینی کهن یهود، جادوگر مجرم و محکوم است؛ زیرا که از اوامر تورات میگذرد در حالیکه شعبده باز با وجودی که تایید نمیشود مجرم نیست و[1] هر نوع سحر و جادو و فالگیری به شدت تقییح و محکوم شده است[2] تا جایی که در تلمود، جادوگری از اعمال مخصوص بت پرستان شده است؛[3] لکن با همه تلاشهایی که ا زجانب پارهای از علمای یهود برای از میان بردن سحر و جادو به عمل آمد، این خرافات در بین مردم عوام در یهود نفوذ کرد.[4]
در آیههای 10 و 20 از فصل هجدهم سفر تثنیه، صورتهایی از اعمال سحر و جادو که میان بت پرستان آن زمان معمول بوده است، ارائه شده و تورات فرزندان اسرائیل را از چنین اعمالی منع کرده است.[5]
در عرفانهای جدید بجای پیامبران، عارف نماهای عصر جدید قرار دارند و به جای «منجی» و «موعود» اموری مثل «جنگیر»، «جادوگر» «مرتاض» معرفی میشود. از نشانه های افول معنویت حقیقی در عصر جدید، همین بس که پائولو کوئیلو که آثارش در میان برخی کشورها مورد استقبال قرار گرفته است؛ دو کتاب درباره جادوگری به نام های: بریدا و والکیریها دارد و و مهم ترین کتاب خود یعنی کیمیاگر را به استاد جادوگری اش تقدیم کرده است و البته یک کتاب در باب روسپیگری و فاحشهگری به نام: یازده دقیقه نگاشته است!! و با این وضعیت خود را از پیشکسوتان حوزه معنویت و عرفان می داند!!
[2] خدا، جهان، انسان و ماشیح در آموزههای یهود، آبراهام کهن ، ترجمه فریدون گرگانی ص232
[3] همان ص 234
[4] همان ص 235
[5] همان ص 231